English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2696 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
local U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
frees U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
formative U ترکیب کننده سازنده
manufacturers U تولید کننده سازنده
manufacturer U تولید کننده سازنده
spoilsman U تباه کننده فاسد سازنده
humiliatingly U پست سازنده خفیف کننده
perversive U گمراه کننده منحرف سازنده
humiliating U پست سازنده خفیف کننده
illusory U گمراه کننده مشتبه سازنده
illusive U گمراه کننده مشتبه سازنده
smokescreen U عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
receivers U دریافت کننده
payees U دریافت کننده
recipients U دریافت کننده
getter U دریافت کننده
payee U دریافت کننده
receiver U دریافت کننده
recipient U دریافت کننده
preparator U تهیه کننده
supplier U تهیه کننده
suppliers U تهیه کننده
fabricator U تهیه کننده
outed U دریافت کننده سرویس
out- U دریافت کننده سرویس
out U دریافت کننده سرویس
payees U دریافت کننده وجه
payees U دریافت کننده پول
consignee U دریافت کننده محموله
payee U دریافت کننده پول
payee U دریافت کننده وجه
stenciller U تهیه کننده استنسیل
stenciler U تهیه کننده استنسیل
budgeter U تهیه کننده بودجه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
programmer U تهیه کننده برنامه
programmers U تهیه کننده برنامه
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
pass reciever U دریافت کننده مجاز پاس
hand out U حریف دریافت کننده سرویس
furnisher U تهیه کننده سامان واثاثیه
draftsman U تهیه کننده لوایح قانونی
hitching U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitch U کامل کردن پاس به دریافت کننده
suicide pass U پاس به دریافت کننده از پشت سرش
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
cut block U سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
hitches U کامل کردن پاس به دریافت کننده
go U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
goes U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcasts U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
answering U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
primary reciever U دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
answered U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead U آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
pertubative U اشفته سازنده مضطرب سازنده
hitch U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
flood U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitched U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
flooded U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
floods U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitching U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitches U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
hidden U پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
quadratic quotient search U الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
vapourware U محصولی که فقط نام آن مط رح است
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
cash crop U محصولی که برای فروش فرآوری میشود
product U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
products U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
spooler U برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
brands U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
brand U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
branding U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
doesn't U نمیکند
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
it is secure U عیب نمیکند
why does he not admit it U چراتصدیق نمیکند
it makees no difference U تفاوتی نمیکند
it makees no difference U فرقی نمیکند
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
constants U آنچه تغییر نمیکند
it is not in good workingorder U خوب کار نمیکند
static U که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is indifferent to me U برای من فرقی نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
fixes U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
sticking point U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
sticking points U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
coast is clear <idiom> U هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
inert U که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
defective U خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
deadbeat <idiom> U شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
background processing U فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
down U مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
infallibilist U کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
no parity U ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
compositors U سازنده
instrumentalists U سازنده
producers U سازنده
compositor U سازنده
fomative U سازنده
wright U سازنده
manufacturer U سازنده
manufacturers U سازنده
makers U سازنده
constituents U سازنده
maker U سازنده
instrumentalist U سازنده
builder U سازنده
producer U سازنده
fabricator U سازنده
fabricant U سازنده
constructive U سازنده
constituent U سازنده
constructor U سازنده
builders U سازنده
components U سازنده
concoctor U سازنده
component U سازنده
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
non impact printer U که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
presentive U مجسم سازنده
melodist U سازنده ملودی
builder U موسس سازنده
refrigrative U خنک سازنده
qualificatory U محدود سازنده
deific U خدا سازنده
refrigerative U خنک سازنده
subjugator U مطیع سازنده
enslaver U بنده سازنده
lutist U سازنده عود
assuror U مطمئن سازنده
factors U سازنده فاکتور
component U جزء سازنده
vitiator U تباه سازنده
elucidatory U روشن سازنده
factor U سازنده فاکتور
qualifiers U ملایم سازنده
qualifier U ملایم سازنده
alterative U دگرگون سازنده
purificative U پا سازنده تطهیری
sonneteer U سازنده غزل
dispossessor U بی بهره سازنده
Recent search history Forum search
1دریافت کردم
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1 moves up the range
2credit score
2من عکس شما را در بین سری عکس های انجمن که ایمیل شده بود ندیدم، عکس شما را دریافت نکردم.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com